ايمانی, فرناد and حسنی, ولی الله and انتظاری, سعیدرضا (2007) بررسی اثرات مادری و نوزادی افزودن ترامادول به ليدوکايين 2% در بيحسی اپيدورال در سزارين. مجله علوم پزشکی رازی, 14 (54). pp. 37-44. ISSN 2228-7051
|
Text
RJMS-v14n54p37-fa.pdf Download (164kB) | Preview |
Abstract
زمينه و هدف: بيحسی اپيدورال، يکی از روشهای بيهوشی برای سزارين میباشد. بيحسی اپيدورال با ليدوکايين دارای معايبی مانند شروع اثر تاخيری، کوتاه بودن مدت بیدردی و ... میباشد. هدف از انجام اين مطالعه، بررسی اثرات بلوک حسی و حرکتی مادران باردار، آپگار نوزادان و عوارض افزودن 50 و 100 ميلیگرم ترامادول به محلول ليدوکايين 2% تحت بيحسی اپيدورال در سزارين الکتيو بوده است. روش بررسی: 90 بيمار باردار 40-20 ساله، با وضعيت فيزيکی II، ASA I(American society of anesthesiologists)که کانديد سزارين الکتيو تحت بيحسی اپيدورال بودند، در اين مطالعه تصادفی و آيندهنگر قرار گرفتند. بيحسی اپيدورال در وضعيت لترال به وسيله سوزن شماره 18 اپيدورال در فضای سوم و چهارم کمری انجام گرفت. سپس، کاتتر اپيدورال برای تزريقات اضافی گذاشته شد. بيماران به طور تصادفی در سه گروه مساوی قرار گرفتند(30 نفر در هر گروه). محلول بيحسی در گروه شاهد(گروه ليدوکايين:L)، 20 ميلیليتر ليدوکايين 2% حاوی اپینفرين(1 به 200 هزار) بود که در گروه LT50، 50 ميلیگرم ترامادول و در گروه LT100، 100 ميلیگرم ترامادول به محلول اپيدورال فوق اضافه شده بود. برای ايجاد بیدردی بيشتر در طول عمل، ابتدا 5 ميلیليتر ليدوکايين 2% از طريق کاتتر اپيدورال و سپس 5 ميکروگرم سوفنتانيل وريدی استفاده میگرديد. برای ايجاد بیدردی بعد از عمل، 100 ميلیگرم پتيدين عضلانی داده میشد. شروع بلوک حسی در T6، بالاترين سطح بلوک حسی، زمان پسرفت دو درماتوم، شروع و مدت بلوک کامل حرکتی، ميزان آرامبخشی، ميزان کل داروی مصرفی در طول عمل(ليدوکايين و سوفنتانيل)، نمره آپگار نوزاد، مدت بیدردی بعد از عمل، زمان اولين درخواست مسکن بعد از عمل و ميزان مصرف 12 ساعته آن، عوارض و اطلاعات دموگرافيک ثبت گرديد. يافتهها: اختلاف معنیداری از نظر اطلاعات فردی، مدت جراحی و بيهوشی، بين سه گروه وجود نداشت. هر چند که شروع اثر بلوک کامل حرکتی و بلوک حسی در T6 در گروه LT100، سريعتر از دو گروه ديگر بود، اما از نظر بالاترين سطح بلوک حسی(بالاتر از T6)، زمان پسرفت دو درماتوم و مدت بلوک کامل حرکتی، بين دو گروه LT50 و LT100 تفاوت معنیداری وجود نداشت، ولی در هر دو گروه LT50 و LT100، بالاتر و طولانیتر از گروه ليدوکايين(گروه L) بود. همچنين، ميانگين ليدوکايين و سوفنتانيل مصرفی در طول عمل در بين دو گروه LT50 و LT100، اختلافی نداشت، ولی از گروه ليدوکايين کمتر بود. شيوع عوارض مادری و نمره آپگار نوزاد در بين سه گروه، اختلاف معنیدار آماری نداشت، در گروه LT50 و LT100، زمان اولين درخواست مسکن بعد از عمل، طولانیتر از گروه ليدوکايين و ميزان مصرف 12 ساعته پتيدين هم کمتر بود. نتيجهگيری: مطالعه حاضر نشان داده است که افزودن ترامادول به محلول ليدوکايين 2% برای بيحسی اپيدورال در بيماران باردار به منظور انجام سزارين، در مقايسه با ليدوکايين به تنهايی، دارای مزايايی از نظر بيحسی حين عمل و بیدردی بعد از عمل، بوده و باعث افزايش عوارض مادری و نوزادی نشده است.
Item Type: | Article |
---|---|
Uncontrolled Keywords: | ترامادول ،ليدوکايين،سزارين، بيحسی اپيدورال |
Subjects: | R Medicine > R Medicine (General) |
Divisions: | Other Journal > Razi Journal of Medical Sciences |
Depositing User: | Touba Derakhshande |
Date Deposited: | 27 Nov 2014 15:10 |
Last Modified: | 27 Nov 2014 15:10 |
URI: | http://eprints.bpums.ac.ir/id/eprint/1894 |
Actions (login required)
![]() |
View Item |